بچههای مستعد اعتیاد 10 ویژگی دارند
ما میدانیم اگر فرزندانمان دچار اضافه وزن هستند با احتمال بیشتری در سنین بالاتر دچار بیماری دیابت (افزایش قندخون) خواهند شد. همچنین میدانیم اگر فرزندانمان تحرک کافی نداشته باشند برای ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی در سنین بالاتر مستعدتر هستند اما در اینجا یک سوال مهم مطرح است: «آیا میتوان پیشبینی کرد که چه کودکان یا نوجوانانی در سنین بالاتر با احتمال بیشتری ممکن است درگیر بیماری اعتیاد شوند؟»
نزدیک به 10 سال است که از نزدیک با بیماران دچار اعتیاد در ارتباط هستم. حقیقتا باید پذیرفت بیماری اعتیاد یکی از شدیدترین بیماریهایی است که یک جوان 20 تا 30 ساله ممکن است دچار آن شود. همیشه وقتی یک بیمار جدید دچار اعتیاد را معاینه میکنم این سوال برایم پیش میآید که آیا میشد جلوی ایجاد بیماری در این فرد گرفته شود؟ آیا اگر یکی از ویژگیهای رفتاری یا تفکری این فرد در دورانی از زندگیاش اصلاح میشد، ابتلا به این بیماری شدید قابلپیشگیری بود؟ آیا میشد با ارائه آموزشهایی یا انجام مداخلههایی، تغییراتی در فرد ایجاد کرد به صورتی که اکنون با بیماری اعتیاد در او مواجه نمیشدیم؟ متاسفانه یا خوشبختانه میتوانم به طور قاطع بگویم که پس از مدتی مصاحبه و کار با هر یک از این بیماران متوجه میشوم که جواب این سوالها در بسیاری از موارد «بله» بوده است! این جواب میتواند برای خانوادههایی که بیماری در میان خود دارند «دردناک» و برای خانوادههای دیگر «امیدبخش» باشد.
بخشی از این ویژگیهای اصلاحپذیر، درونی هستند یعنی جزئی از ویژگیهای رفتاری یا تفکری فرزند ما و برخی دیگر از این ویژگیها، تحتتاثیر محیط بیرونی افراد هستند. در ادامه به 10 ویژگی فردی که میتوانند فرزندان را مستعد بیماری اعتیاد کنند اشاره میکنیم:
1. هیجانهای شدید: فرزند من دچار هیجانهای شدید و در مواردی غیرقابل کنترل میشود. برای مثال دچار خشم و پرخاشگری شدید، شادی زیادی و غیرقابلکنترل، اندوه و غصه شدید و شکننده یا اضطراب دامنهدار و گسترده میشود و در کنترل این احساسها و هیجانها و برگشت سریع به وضعیت عادی و طبیعی چندان موفق نیست.
2. عدم تحمل وقفه: فرزند من «صبر ندارد» و نمیتواند برای رسیدن به چیزی که میخواهد اندکی تامل کند. اگر قرار باشد بین دریافت یک شکلات همین حالا یا گرفتن دو شکلات ولی نیم ساعت دیگر، یکی را انتخاب کند حتما «گرفتن یک شکلات همین حالا» را برمیگزیند. اگر مدتی جایی معطل شود به سرعت بیقرار میشود و حوصلهاش سر میرود.
3. کوری هیجانی: فرزند من وقتی دچار بیحوصلگی، غمگینی یا ناراحتی میشود، نمیتواند توضیح دهد که به چه علت اصطلاحا «حالش گرفته شده است». فقط میگوید: «حالم بد است» یا «اعصابم خرُد است» یا «حال خوبی ندارم»، اما اینکه این حال گرفته ناشی از خستگی، احساس خجالت، طردشدن از جمع دوستان، حسادت به داشتههای دیگران، حس نفرت، احساس گناه، شرمندگی یا احساس حقارت است برای او مشخص و روشن نیست. اصطلاحا ما میگوییم این فرد دچار «کوری عاطفی» است یعنی نمیتواند بین احساسات منفی خود تفکیکی قائل شود یا آنها را به خوبی «ببیند». بعضی از افراد نیز دچار «بیسوادی عاطفی» هستند، یعنی نمیتوانند برای بیان اینکه چه احساسی در درون خود دارند واژگان مناسبی پیدا کنند.
4. پاداشطلبی بالا و آسیبگریزی پایین: فرزند من اگر صد بار هم به علت رفتار نادرستی دچار آسیب و تنبیه شود، ممکن است بار صد و یکم هم آن رفتار را تکرار کند. یعنی انگار تنبیهها به یاد او نمیمانند، اما اگر جایی تشویق شود یا جایزهای به او داده شود، انگار تا ابد یادش میماند. اگر از رفتن به مسافرتی تفریحی یا رستورانی برای غذا خوردن، لذت ببرد و خوشش بیاید حتما اصرار میکند تا این تفریح تکرار شود اما اگر در جایی چیزی ببازد یا تنبیه شود. این باخت یا تنبیه تاثیر چندانی در رفتار او نمیگذارد. این وابستگی به پاداشهای بیرونی تا حدی است که تقریبا هیچ کاری که در آن سود یا پاداش بیرونی واضحی وجود نداشته باشد توسط فرزند من انجام نمیشود.
5. مخاطرهجویی: فرزندم انگار به مخاطرهای احتمالی ناشی از رفتارهای خود کاملا بیتوجه است. به ورزشهای پرخطر مانند پریدن از بلندی، غواصی، قایقسواری در رودخانههای خروشان، موتورسواری، رانندگی با سرعتهای بالا و ورزشهای رزمی خشن علاقهمند است و وقتی با او در مورد خطرهای احتمالی ناشی از این رفتارها صحبت میکنیم به نظر میرسد آسیبهای محتمل از این رفتارها برایش بسیار کماهمیت هستند. از انجام کارهایی که هیجان و در کنار آن خطر بالایی دارند به صورتی غیرمنطقی لذت میبرد. معتقد است نباید ترسو بود. بهتر است هر چیزی را اگر لذتی در آن است تجربه کرد حتی اگر خطرهایی نیز همراه آن باشد.
6. تمرکز و تعمق پایین: فرزندم نمیتواند حواس خود را روی کاری خاص برای مدتی متمرکز کند. دائما از سرکار خود بلند میشود. هیچگاه ندیدهام که چند ساعت به صورت مستمر به کاری خاص مشغول باشد به خصوص اگر این کار، مطالعه یک کتاب یا انجام تکلیفهای درسی باشد. هیچگاه به طور عمیق به یک مساله فکر نمیکند و ساعتها با آن درگیر نمیشود و تحلیل لایههای درونی رفتار آدمهای دیگر برای او سخت است. از انجام کارهایی که نیاز به پشتکار، ممارست و تمرکز برای مدتی نسبتا طولانی دارد ناتوان است.
7. بینظمی خواب و بیداری: ساعت بیدار شدن و خوابیدن فرزند من نظم مشخصی ندارد. ممکن است هر ساعتی از شبانهروز از خواب بیدار شود. بیشتر ترجیح میدهد شبها بیدار باشد و صبحها تا دیر وقت بخوابد. هرگاه سعی میکند به علت یک فشار خارجی، نظمی در ساعتهای خواب و بیداری خود ایجاد کند، عموما در حفظ این نظم ناتوان است. به سختی به بیدارشدن در ساعتی خاص عادت میکند و ساعت خوابیدن شب او نیز تابع برنامه تلویزیونی آن شب یا مقدار کار باقیمانده برای امتحان فرداست و از نظم خاصی تبعیت نمیکند.
چه تعداد از این ویژگیها در فرزندان شما وجود دارد؟ شاید جواب در مورد «وجود داشتن» یا «وجود نداشتن» یک ویژگی سخت باشد. شاید بهتر باشد بپرسم هر یک از این ویژگیها «چند درصد» در فرزند شما وجود دارد؟
8. کنترل رفتاری ضعیف: فرزندم اراده ضعیفی دارد و نمیتواند از خواستهها و تمایلهای خود به راحتی بگذرد و نیازهای خود را کنترل کند. اگر قرار است از خوردن چیز خوشمزهای به علت داشتن یک بیماری برای مدتی پرهیز کند، این کار برایش بسیار سخت است. برایش مشکل است حرفی را در دهان خود نگه دارد و با دیگران راجع به آن صحبت نکند. به سختی میتواند از تفریحهای خود در ایام امتحانات برای رسیدن به درسهای خود کوتاه بیاید. بلندشدن از پای برنامههای تلویزیونی برایش سخت است و گاه شبها به جای اینکه برای خواب به بستر برود همان پای تلویزیون خوابش میبرد.
9. تاثیرپذیری بالا از همسالان: فرزندم زیاد تحتتاثیر دوستان و اطرافیان خود است. نظری که دیگران برایش طرح میکنند به راحتی میپذیرد. به سرعت با جمع همراه میشود. اگر جمع دوستان به کاری مشغول شوند که او حتی با آن کار مخالف است، مخالفت خود را ابراز نمیکند. نظر دوستانش برایش حُجت است. خیلی به نظر دوستانش راجع به رفتارها و تیپ و ظاهرش اهمیت میدهد.
10. خستگیپذیری: فرزندم زود خسته میشود و همیشه از یک خستگی مزمن شکایت دارد. با وجود اینکه شب به مقدار کافی خوابیده اما صبح انگار همه خستگی او تمام نشده است و هنوز ادامه دارد. دائما از دردهای جسمی شکایت میکند و این دردهای جسمی، وقتی دچار یک فشار روانی مانند امتحانات یا درگیری عاطفی است، شدیدتر میشوند. مشکلات گوارشی، دردهای استخوانی و عضلانی و سردرد شایعترین این شکایتها هستند. انگار انرژی درونی او برای انجام کارها ناکافی است.
5 نکتهای که باید درباره این 10 ویژگی بدانید
نکته اول: این نقاط ضعف در بسیاری از کودکان و نوجوانان وجود دارد. پس اگر یک یا چند مورد از آنها را در فرزندان خود مشاهده میکنید، در قدم اول وحشت نکنید. اگرچه باید به این نکته اشاره کرد که اگر بیماری اعتیاد متاسفانه در جامعه ما بسیار شایع است، شاید بتوان دلیل اصلی آن را وجود گسترده این نقاط ضعف شایع دانست.
نکته دوم: بسیاری از این نقاط ضعف اصلاحپذیرند. قدم اول در اصلاح این نقاط ضعف شناسایی و سپس پذیرش وجود آنها در فرزندان است. قدم دوم یادگیری روشهایی است که با استفاده از آنها بتوان این مشکلات را اصلاح کرد. بهرهگیری از متخصصان کارآزموده مانند روانشناسان و مشاوران خبره برای اصلاح پارهای از این مشکلات، کاملا ضروری است.
نکته سوم: اصلاح بعضی از نقاط ضعف، سادهتر و بعضی دیگر، سختتر و پیچیدهتر است. بهتر است با بهرهگیری از مشاورههای کارشناسان، کار را از نقاط ضعفی آغاز کرد که اصلاح آنها سادهتر و انجامپذیرتر است.
نکته چهارم: اصلاح این نقاط ضعف، عموما زمانبر و نیازمند صرف زمان و داشتن حوصله است. اگرچه نتیجهبخشی و تغییر این نقاط ضعف بعد از گذر زمان بسیار چشمگیر خواهد بود و شما را در ادامه مسیر تشویق خواهد کرد.
نکته پنجم: وجود این ویژگیها، همیشه منفی نیستند. برای مثال خطرپذیری یا پاداشطلبی بالا میتواند در صورت ایجاد محیطی مناسب، زمینههای رشد و پیشرفت فرزندان را نیز فراهم آورد. به شرط آنکه بدانیم با اینگونه فرزندان چگونه رفتار کنیم.
وراثت و ویژگیهای سرشتی بچهها نیز تعیینکننده اند
هر کدام از فرزندان ما ویژگیهای سرشتی منحصر به فردی دارند که عموما از ترکیبی از ویژگیهای سرشتی نسلهای قبل والدین و اجدادشان به آنها به ارث میرسد. این ویژگیها به راحتی قابلتغییر نیستند. از جمله این ویژگیهای سرشتی، میزان حساس بودن به اثرات مواد اعتیادآور است.
بعضی از افراد، استعداد ذاتی و زیستی بالاتری برای اعتیاد به مواد مختلف دارند. مثلا بعضی از انسانها با چند بار تجربه سیگار به نیکوتین موجود در آن وابسته میشوند اما بعضی دیگر ممکن است با وجود چندبار تجربه، هرگز به این ماده وابسته نشوند. پژوهشها نشان میدهد نزدیک به 20 درصد انسانها این ویژگی حساسیت ارثی به نیکوتین را با خود دارند. پس میتوان گفت اگر در خانواده ما سابقه بیماری اعتیاد وجود دارد باید با دقت بیشتری به فرزندان خود توجه کنیم. البته حضور یا عدم حضور این ویژگیهای ارثی در مورد داروهای ضعیفتری مانند الکل و سیگار مهمتر و تعیینکنندهتر است چرا که بالای 90 درصد ما انسانها، زمینه اولیه برای اعتیاد به مواد قوی مانند شیشه یا کراک را در ژنهای خود به همراه داریم.
چگونه به سوالات جنسی کودک پاسخ دهیم؟
بعضیها از وقتی در نقش پدر و مادر قرار میگیرند، جرات و جسارت پاسخ به سوالات جنسی کودکشان را ندارند. این والدین بر این باورند که پاسخ به این سوالات از موقعیت و جایگاه والد بودنشان میکاهد و چشم و گوش بچهها را باز و آنها را گستاخ میکند.
برخی والدین اگر به این سوالات پاسخ دهند یا اطلاعات زیادتری که متناسب با سن کودک نیست در اختیار او میگذارند یا صداقت در بیان این مطالب را ندارند. برخی هم برای شانه خالیکردن از این وظیفه مهم، شرم و حیا را بهانه میکنند، اما باید بدانید سوالات جنسی کودک از چهار، پنج سالگی شروع میشود و این یکی از مراحل طبیعی تکامل جنسی اوست که اگر بدرستی پاسخ نگیرد، کنجکاوی جنسی او بیشتر میشود و در این حال، چه بسا که او به خطا برود.
در تربیت جنسی، درک دقیق والدین از شرایط کودک بسیار مهم است و نباید به سوال یا بیداری جنسی او بیاعتنایی کرد یا با نصیحت و پند افراطی، کودک را ترساند.
والدین باید بدانند و آگاه باشند گرچه بلوغ جنسی در سنین بالاتر از دبستان اتفاق میافتد، اما تمایلات جنسی و سوالات پیرامون آن تنها مختص به دوره بلوغ نیست و بلکه مدتها پیش از آن به صورت احساسی ویژه در کودک پدید آمده و بسیاری از عادتهای نامناسب کودک که از نگاه پدر و مادر مخفی میماند، در این دوره شکل میگیرد.
تربیت جنسی با آموزش جنسی تفاوت دارد
بیشترین پرسشی که والدین از روانشناسان و مشاوران مسائل جنسی میکنند، این است که تربیت جنسی با آموزش جنسی چه تفاوتی دارد و چگونه میتوان به سوالات جنسی کودک پاسخی ساده و منطقی داد؟
کبری ایماننژاد، کارشناس ارشد روانشناسی عمومی به این سوالات پاسخ میدهد:
تربیت جنسی با آموزش جنسی تفاوت دارد. آموزش جنسی شرح جزئیات روابط و مراحل جنسی است اما آنچه در تربیت جنسی مطرح است، ارائه مجموعه اطلاعات جسمانی، روانی، اجتماعی و دینی در مورد مسائل جنسی یا در اختیار گذاشتن اطلاعات لازم در مورد مسائلی است که با غریزه جنسی کودک مرتبط است و آموزش آن از سالهای اول زندگی کودک شروع میشود. در این سالها باید مسائلی به کودک آموزش داده شود که ممکن است ارتباطی با آموزش جنسی نداشته باشد، اما بعدها همین موارد در روابط و تعاملات جنسی به او کمک خواهد کرد.
سوال جنسی کودک جواب ساده میخواهد
سن مناسب برای آگاهکردن کودک از مسائل جنسی زمانی است که او سوال جنسی میکند و شروع آن در کودکان متفاوت است. به گفته والدین، اولین و مهمترین سوالی که کودک میپرسد این است که بچه چطور ایجاد میشود و چگونه به دنیا میآید؟
ایماننژاد در پاسخ میگوید: ما نباید به کودکمان دروغ بگوییم یا سوال او را بیجواب بگذاریم. والدینی که به سوال جنسی کودک پاسخ نمیدهند یا به کودک میگویند او را از بیمارستان گرفتهاند یا از کسی خریده یا از جایی آوردهاند یا آنکه القا میکنند که بچه از خوردن چیزی از سوی پدر و مادر و بزرگ شدن او در شکم مادر ایجاد میشود، باعث ایجاد ترس و دلهره در کودک شده و روان او را بیمار میکنند.
داستان را اینگونه بگویید
میتوانید برای ارائه یک داستان منطقی از یک روانشناس کمک بگیرید یا با زبانی کودکانه برای فرزندتان اینگونه توضیح دهید، وقتی پدر و مادر میخواهند که بچهای داشته باشند با یکدیگر از خداوند درخواست میکنند که به آنها بچهای بدهد. خداوند هم یک کودک زیبا در شکم مادر قرار میدهد. آن کودک طی 9 ماه در شکم مادر بزرگ میشود و پس از گذشت این مدت در بیمارستان توسط پزشک به دنیا میآید، اما شاید کودک بپرسد که چرا پدرها، بچه به دنیا نمیآورند؟ بازهم میتوانید با زبانی کودکانه بگویید خداوند بدن پدر و مادر را متفاوت آفریده است و فقط مادرها میتوانند بچه به دنیا بیاورند.
اگر کودک به تفاوتهای جنسی پی ببرد
سوال جنسی دیگر آنکه وقتی کودک متوجه تفاوتهای آناتومی بدن خود در مقایسه با جنس دیگر میشود چگونه باید با او رفتار کنیم؟
ایماننژاد میگوید وقتی کودک از والدین خود این تفاوت را میپرسد، فرصت مناسبی است که هویت جنسیاش را به او بشناسانیم. اما چگونه؟ این روانشناس میگوید از فرزندتان بخواهید که به تفاوتهای ظاهری پدر و مادر یا خواهر و برادرش توجه کند، سپس به او بگویید این تفاوتها در همه قسمتهای بدن ما وجود دارد و این خواست خدا بوده است.
پنج-شش سالگی سن تمیز کودک است و او میتواند نوع جنسیت را تشخیص دهد و تا حدودی فرق میان دختر و پسر را بفهمد. اگر به کنجکاویهای جنسی کودک بها ندهیم و کودک را با تفاوتهای جنسیاش آگاه نکنیم، خیالات نادرستی در ذهنش پرورش خواهد داد و اگر شناسایی این تفاوتها را به خود کودک محول کنیم، کودکان به بهانههای مختلف مکانهایی تنها و خلوت را پیدا میکند و به بررسی بدن یکدیگر میپردازند.
فکر کودک را منحرف کنید
«وقتی کودک توانایی حرکتی پیدا میکند و بدن خود را لمس و کشف میکند، اندام تناسلی خود را هم پیدا میکند. کاملا طبیعی است و با بزرگشدن کودک از بین میرود.»
این را ایماننژاد میگوید و ادامه میدهد والدین در زمان کسب این تجربیات نباید کودک را دعوا کرده و او را شرمگین کنند بلکه باید از پیش هر کاری که توجه کودک را به این ناحیه و اهمیت و معنای آن جلب میکند، دور کنند.
فعالیتها یا سوالات جنسی کودک در این دوره ناشی از احساس حقیقی جنسی او نیست بلکه احساسی مشابه بزرگترها، اما کاذب است که تحریک آن منجر به بلوغ زودرس جنسی و بروزعادات نامناسب در کودک میشود.
این روانشناس با تاکید بر اینکه برخی کودکان بخصوص پسرها در مهد، مدرسه یا زمانهایی که در خانه مکانی خلوت پیدا میکنند، به کنجکاویهای جنسی روی میآورند، میگوید: پدر و مادر یا اولیا و مربیان باید نظارت کامل بر بازیها و عملکرد بچهها داشته و با رفتاری ملایم و با منحرفکردن ذهن کودک، رفتارها و بازیهای جنسی او را بتدریج محدود کنند.
به توصیه روانشناسان و کارشناسان دینی، قبل از بروز عادات نامناسب کودک به این نکات توجه کنید:
لباس و پوشک کودک را در مکانهای خلوت و به دور از نگاه دیگران تعویض کنید. اگر کودک متوجه اندام تناسلی خود شد، حواس او را پرت کنید. کودک دختر و پسر را همزمان به حمام نبرید و در زمان استحمام کودک، لباسهای زیر خود را حفظ کنید.
اگر کودکان در جایی خلوت در حال بازی بودند، به بهانههای مختلف به آن مکان رفت و آمد کنید تا بدانند هیچ کجا کاملا امن و خالی از مراقب نیست. بستر خواب کودکان را از یکدیگر جدا کنید. از پوشیدن و پوشاندن لباسهای تنگ و محرک اجتناب کنید. از انجام هرگونه رفتار جنسی در برابر دید کودک خودداری کنید و از ابراز احساسات شدید بپرهیزید.
نوازش هم حد و مرز دارد
برخی روانشناسان معتقدند در بسیاری موارد، والدین به صورتی ناخودآگاه با نوازشهایی نابجا محرکی برای فرزندان خود میشوند.
ایماننژاد میگوید با همه توجهی که اسلام به رشد عاطفی و تقویت آن در کودک داشته است، از حدود سنین تمیز برای آن حد و مرز و مراقبتهایی در نظر گرفته است.
لمس و نوازش کشاله ران، کفل و دیگر نقاط حساس بدن، برای کودک هیجانانگیز بوده و احتمال لذتجویی او را بالا برده و ادامهدار میکند البته این را بدانید نوازش بخشی از آموزش جنسی کودک به حساب میآید و از طریق آن کودک دریافت عشق و محبت را میآموزد و سرچشمه پیدایش عواطف است، اما اگر از حد بگذرد، خطرآفرین شده و یکی از عواملی است که میتواند باعث بروز زودهنگام بلوغ جنسی و پیدایش عادات نامناسب در کودک شود.
از دیدگاه برخی نظریههای روانشناسی کودکان از آغاز تولد آماده دریافت لذات جنسی بوده و از همین زمان رفتارهای جنسی آنها در حال شکلگیری است.
منبع: http://www.seemorgh.com
بچهها وقتی کوچکاند، یک جور نگرانی برای والدین دارند و وقتی بزرگ میشوند، به طور دیگری بر نگرانیهای والدین میافزایند. وقتی به نوجوانی میرسند، با دنیای جدید و پر تلاطمی که برایشان به وجود میآید، پدر و مادر میمانند که آیا میتوانند از آنان توقع بیشتری داشته باشند یا هنوز به اصطلاح وابستهاند. شاید یکی از مهمترین نگرانیهای پدر و مادرها در جامعه شلوغ و پر همهمه امروزی، تربیت و سلامت جنسی نوجوانشان باشد. در شرایطی که کارشناس خبره در این زمینه کم است و بسیاری از افراد مدعی، با اطلاعات ناقص و در بیشتر موارد نادرست خود موجب انحراف افکار عمومی میشوند، جا دارد با توجه ویژه و عمیق به مبانی دین مبین اسلام و پیشرفتهای علمیدانشمندان متعهد و انطباق آن با موازین شرع اسلامی، زمینه آموزش جوانان و نوجوانانمان را فراهم سازیم.
دوره نوجوانی از بحرانیترین دورهها است و زمان دلبستگیهای بزرگ واندیشه درباره آنهاست. تاثیرات نیرومند احساسات مربوط به تمایلات جنسی، جای بسیاری از تصورات و مفاهیم ذهنی را میگیرد، آثار دلبستگی جنسی در رفتار آنان آشکارا منعکس میشود، اغلب نوجوانان مهربان، دلسوز و دقیق که به تاثیرات و اضطرابات جنسی متمایل شدهاند، نسبت به اطرافیان کینه جو، عصبانی، و بیعاطفه میشوند، و این تحولات ممکن است در نتیجه ارضا نشدن میل جنسی و فقدان اقدامات لازم از قبیل: ورزش، کار، گردش، یا سیری بیش از حد جنسی باشد، مسلم است که طبیعت نوجوانان در دوره بلوغ جنسی تغییر مییابد، آنها بیشتر عصبانی و سرکش میشوند و این تغییرات با ظهور میل جنسی اعم از امیال ارضا شده یا نشده در برخی از آنها آشکار است.
یک طبقه بندی علمی
متخصصان اطفال امریکا نوعی طبقه بندی کلی را مطرح میکنند که برای ادامه مباحث ما در رابطه با دوره نوجوانی مفید است، به این صورت که به سنین 10 یا 11 تا 14 سالگی در دخترها و 12 تا 15 سالگی در پسرها، اوایل نوجوانی و به دو سال پس از آن، اواسط نوجوانی و ادامه این سنین تا زمان شروع بزرگسالی را اواخر نوجوانی میگویند.
آغاز دوران بلوغ که با اوایل نوجوانی آغاز میشود، دوران دگرگونیهای عظیمیاست. در این دوران نه تنها تغییرات جسمی مهمیدر نوجوان پدید میآید، بلکه دگرگونیهای برجسته اجتماعی و روانی نیز در او ایجاد میشود. سه نقطه عطف زندگی هر کسی را میتوان تولد، بلوغ و مرگ نامید. نظر به اهمیت حیاتی این دوران در زندگی نوجوان به ویژه از نظر جنبههای تربیتی، ضروری است که برخی از حقایق خاص این دوران تشریح شود تا هم نوجوان به موقعیت حیاتی خود پی ببرد و به تکالیف، وظایف و مسئولیتهای شرعی، اجتماعی و اخلاقی که از این پس به او تعلق میگیرد، آگاهی یابد و هم اولیا و مربیان از این طریق به درک روحی نوجوان خود نایل آیند.
مهمترین نگرانیهای دوره اول بلوغ عبارتند از: نگرای درباره عادی بودن، نگرانی درباره خصایص جنسی،نگرانی درباره قد، نگرانی درباره وزن، نگرانی درباه آلت تناسلی و نگرانی درباره خصایص ثانوی جنسی (مانند رشد سینه در دختران، رشد ریش و سبیل در پسران) که در این زمینه والدین و مربیان با دادن آگاهیهای مناسب باید منشا این نگرانیها را از نوجوانان بزدایند.
والدین و بلوغ فرزندان
بیشتر والدین از آشفتگی دوران بلوغ آگاهند و دوران بلوغ را با احساساتی متناقض به خاطر میآورند، مانند بهترین زمان یا بدترین زمان، سن دانایی یا سن نادانی، بهار امید یا زمستان ناامیدی که این احساسات حاکی از فراز و نشیبهای روح یک نوجوان است. او گاهی شاداب، خوشحال، سرزنده و گاهی پژمرده، اندوهگین و ساکت است.
دوره نوجوانی از بحرانیترین دورهها است، سن نوجوانی، زمان دلبستگیهای بزرگ و اندیشه دربار? آنها است. تأثیرات نیرومند احساسات مربوط به تمایلات جنسی، جای بسیاری از تصورات و مفاهیم ذهنی را میگیرد، آثار دلبستگی جنسی در رفتار آنان آشکارا منعکس میشود، معمولاًجوانان مهربان، دلسوز و دقیق که به تأثیرات و اضطرابات جنسی متمایل شده اند نسبت به اطرافیان، کینه جو، عصبانی و بی عاطفه میشوند، و این تحولات ممکن است در نتیجه عدم ارضای جنسی و فقدان اقدامات لازم از قبیل: ورزش، کار، گردش، یا سیری بیش از حد جنسی باشد، مسلم است که طبیعت نوجوانان دردوره بلوغ جنسی تغییر مییابد، آنها بیشتر عصبانی و سرکش میشوند و این تغییرات با ظهور میل جنسی اعم از امیال ارضا شده یا نشده در برخی از آنها آشکار است.
متخصصین اطفال آمریکا نوعی طبقهبندی کلّی را مطرح میکنند که برای ادامه مباحث ما در رابطه با دوره نوجوانی مفید است، به این صورت که به سنین 10 یا 11 تا 14 سالگی در دخترها و 12 تا 15 سالگی در پسرها ((اوائل نوجوانی)) و به 2 سال پس از آن ((اواسط نوجوانی)) و ادامه این سنین تا زمان شروع بزرگسالی را ((اواخر نوجوانی)) میگویند.
آغاز دوران بلوغ که با اوائل نوجوانی آغاز میشود، دوران دگرگونیهای عظیمی است. در این دوران نه تنها تغییرات جسمی مهمی در نوجوان پدید میآید، بلکه دگرگونیهای برجسته اجتماعی و روانی نیز در او ایجاد میشود.
نظربه اهمیت حیاتی این دوران در زندگی نوجوان به ویژه از نظر جنبههای تربیتی، ضروری است که برخی از آگاهی و حقایق خاص این دوران تشریح گردد تا هم نوجوان به موقعیت حیاتی خود پی ببرد و به تکالیف و وظایف و مسئولیتهای شرعی، اجتماعی و اخلاقی که از این پس به او تعلق میگیرد، آگاهی یابد و هم اولیاء و مربیان از این طریق به درک روحی نوجوان خود نایل آیند.
بیشتر والدین از آشفتگی دوران بلوغ آگاهند و دوران بلوغ را با احساساتی متناقض به خاطر میآورند، مانند بهترین زمان یا بدترین زمان، سن دانایی یا سن نادانی، بهار امید یا زمستان ناامیدی، که این احساسات حاکی ازفراز و نشیبهای روح یک نوجوان دارد. او گاهی شاداب، خوشحال، سرزنده و گاهی پژمرده، اندوهگین و ساکت است.
نوجوانان و جوانان به دلیل ....
1- احساس توانایی برای عمل جنسی
2- تشدید انگیزههای جنسی
3- کنجکاوی در مورد مساَئل جنسی
4- تلاش برای تعیین نقش جنسی.
5- ترس شدید از نتایج فعالیت جنسی،
نسبت به امور جنسی حساس هستند، این حساسیت مفرط که با ترشح هورمونهای جنسی توأم است تمایلات جنسی جوان را تشدید میکند، اگر طریقه مشروع و قانونی برای تشفی امیال جنسی مقدور نباشد، امکان انحراف جوان میرود و این انحراف اغلب به صورت کامجوییهای بدلی (خود ارضایی، همجنس بازی، نظربازی) تجلی میکند برای حل چنین مشکلاتی باید قبل از هر چیز به ارزیابی پرداخت. در ارزیابی و شناخت مشکلات جنسی باید ابتدا تاریخچه زندگی فرد را به دست آورد و براساس آن روشهای انتخاب تغییر رفتار، شیوههای شناختی همچون افزایش بصیرت فرد را در سرلوحه برنامهها قرار داد.
مهمترین نگرانیهای دوره اول بلوغ عبارتند از:
1- نگرانی درباره عادی بودن
2- نگرانی درباره خصایص جنسی
3- نگرانی درباره اندازه
4- نگرانی درباره وزن
5- نگرانی درباره آلت تناسلی
6- نگرانی درباره خصایص ثانوی جنسی ( مثل رشد سینه در دختران، رشد ریش و سبیل در پسران) دراین زمینه والدین ومربیان بادادن آگاهیهای مناسب باید منشأ این نگرانیها را از نوجوان بزدایند.
اسلام برای جلوگیری از وقوع مشکلات جوانان، راه های زیر را پیشنهاد میکند که عمدتاً جنبه پیشگیرانه دارد.
1- اصلاح روابط خانوادگی:خانواده مهم ترین پناهگاه برای جوانان است.
2- جلوگیری از سرزنش بیجا:سرزنش بیجا آتش لجاجت وخصومت نوجوان را شعله ور میسازد. امام علی (ع) میفرمایند:( الافراط کم الملامه یشیب نیران اللجا. ) یعنی زیاده روی در سرزنش، هر دم و ساعت فرزند خود را ملامت کردن، آتش لجاجت و سرکشی را در آنان شعله ور میسازد.
3- ایجاد اسوه و الگوی مناسب برای جوانان: (رفتار کودکان در اثر رفتار درست والدین محفوظ میماند). وقتی والدین رفتار درستی نداشته باشند نمیتوان از جوانان انتظار رفتار مناسب را داشت.
4- انتخاب دوستان مناسب:افراد تابع عقیده دوست خود هستند پس مواظب باشید با چه کسی دوست میشوند.
5- اصلاح اجتماعی و ایجاد زمینه مساعد تربیتی:جامعه فاسد باعث تباهی جوانان میگردد. اصلاح قانون اجتماعی یکی از طرق پیشگیری از انحرافات جوانان است. جوانان گاهی نمیخواهند تشریفات وآداب معمول را دنبال کنند و نباید آنان را به رعایت آداب دست و پاگیر مجبور ساخت.
6- تشویق جوانان به بهره وری از دوران جوانی : باید جوانان راتشویق کرد که از این دوره کمال استفاده راببرند و به آن ها گوشزد شود که دانشمندان بزرگ، بیش ترین موفقیت خودرا بهره گیری صحیح از دوره جوانی خود میدانند.
7- پرکردن اوقات فراغت: از آن جا که یکی از علل عمده انحراف جوانان، بیکاری است، لازم است اوقات فراغت به شکل مناسب پر شود مثل شرکت کردن در رشته های مختلف ورزشی ( شنا، ورزش رزمی، تیراندازی و. . . ).
8- تربیت برای عزت نفس و تسلط بر خویشتن : در دور? جوانی قوای شهوانی در نهایت قدرت خود هستند، اگر جوانان مطیع شهوات خود گردند خود را به هلاکت میاندازند.
منبع:http://www.seemorgh.com
درس و مدرسه، موضوعات از پیش انتخاب شده و مشخصی هستند که بر پایه رشد عقلانی و روانی هر گروه سنی و با دقت خاصی برگزیده شده اند، اما درس های زندگی در طول زندگی اتفاق می افتند و به دنبال تجربه های تلخ و شیرین حاصل می گردند، بنابراین سلسله مراتب ندارند و با اولویت خاصی آموخته نمی شوند. درس های زندگی حاصل برآیند تجربه های ما و اطرافیان مان است، مسلما پایانی ندارد و در هر سنی قابل یادگیری و تکرار است.
در اینجا چند درس مهم اشاره شده است، شما می توانید درس هایی به آن بیفزایید:
از کاه کوه نسازید
بسیاری مواقع درگیر مسایلی می شویم که به خودی خود چندان اهمیتی ندارد، ولی به خاطر نگاه قضاوت گر و بدبین ما مساله، پیچیده می شود و سختی هایی را برای زمان حال و آینده ایجاد می کند.
زندگی می تواند غیرقابل پیش بینی باشد
آیا تاکنون این ضرب المثل را شنیده اید: «آمد به سرم از آنچه می ترسیدم» گاهی اوقات در طول زندگی خود درگیر مسایلی می شویم که هرگز انتظارشان را نداشته ایم و شاید دیگران را به خاطر آن موضوع مورد شماتت و انتقاد قرار داده باشیم. همیشه، همه چیز آن طور که در تصور ماست پیش نمی رود، پس منتظر غیرمنتظره ها باشیم. این نگاه به ما کمک می کند هنگام مواجهه با مسائل خاص دچار شوک و بهت نشویم و نیز شرایط دیگران را بیشتر درک کنیم.
یکی از نامطلوب ترین کلمات در هر زبانی، کلمه «من» است
داشتن اعتماد به نفس و رضایت از خویشتن بسیار مطلوب است، اما دائما از خود گفتن، از موفقیت های خود صحبت کردن و از خود متشکر بودن، بیشتر مشخصات یک فرد ازخودراضی است تا یک فرد با اعتماد به نفس.
روابط انسانی از هر چیزی مهم تر است
داشتن روابط سالم انسانی در زندگی هر فرد از مهم ترین امتیازات محسوب می شود. اگر فردی برای رسیدن به موفقیت و امکانات اقتصادی و موقعیتی روابط انسانی خود را فدا کند، در حقیقت این موفقیت یک موفقیت حقیقی نیست. بدون عشق و حمایت خانواده و دوستان زندگی حتی در شرایط مالی ایده آل، سرد و بی روح است. پیش از حرکت در جاده موفقیت اولویت هایمان را مشخص سازیم تا روابط را فدای موقعیت نکنیم.
هیچ کس نمی تواند موجب شادی شما شود
شاد بودن و آرامش خیال مسوولیت خود شما است نه هیچکس دیگر. هرکدام از ما بایستی بتوانیم با شناخت بهتر خویشتن، نقطه رضایت و تعادل را در خودمان پیدا کنیم. ارتباطات ما کیفیت زندگی ما را ارتقاء می بخشد و آن را غنی تر می سازد اما مستقیما موجب خوشحالی ما نمی شوند بلکه خودمان سبب ساز شادی خود هستیم.
مراقب کلمات و رفتار خود باشید
طرز تفکر، کلمات مورد استفاده و رفتار ما شخصیت ما را می آفریند. همواره فردی باشیم که به خاطر آنچه هستیم از خودمان رضایت داشته باشیم و خانواده و آشنایانمان در کنار ما احساس افتخار کنند.
خودتان، دوستانتان و حتی دشمنانتان را ببخشید
همه ما انسانیم، بنابراین گاهی بیراهه می رویم یا اشتباه می کنیم. چنانچه این اشتباه تکرار نشد و احساس پشیمانی به همراه داشت قابل بخشیدن است. درگیر شدن دائم با خطاهای خودمان و دیگران زندگی را بسیار سخت می سازد.
خنده بر هر دردی دواست
هر روز خود را به شکلی برنامه ریزی کنید که برای شادبودن و پرداختن به طنز جایی وجود داشته باشد.
نیروی پشتکار را جدی بگیرید
هیچ وقت تسلیم نشوید، همیشه هدف ها و رویاهایتان را زنده نگه دارید. حفظ انگیزه و استمرار در انجام کارها یکی از شروط موفقیت است. پشتکار در نهایت شما را به همه چیز می رساند.
استفاده طولانی از تلویزیون، کامپیوتر و فضاهای مجازی موجب فرسودگی و آسیب روانی می شود
بخش قابل توجهی از زندگی انسان امروز صرف تماشای تلویزیون و ارتباط با اینترنت می شود. این سبک زندگی اگرچه دستاوردهای مثبتی نیز دارد ولی درصورت استفاده نامناسب مضرات خاص خود را دارد. متاسفانه این روزها، مطالعه کتاب، استفاده از منابع مطالعاتی صحیح و ورزش کردن کمی رنگ باخته است. بیایید دوباره اولویت هایمان را تعریف کنیم.
شکست را بپذیرید
هریک از ما یک یا چندبار در مسیر هدف هایمان شکست خورده ایم. شکست معلمان بزرگی در زندگی هستند و اشتباهاتمان را به ما نشان می دهند و عملکردمان را تصحیح می کنند. توماس ادیسون نگرش بسیار خوبی نسبت به شکست داشت، او می گفت: من شکست نخورده ام بلکه ده هزار راه متفاوت پیدا کرده ام که موثر واقع نمی شود.
از اشتباهات دیگران بیاموزید
ضرب المثلی می گوید: «عاقل آن است که از اشتباهات خود بیاموزد و عاقل تر کسی است که از اشتباهات دیگران نیز می آموزد». بنابراین همواره و در هر شرایطی آماده و پذیرای یادگرفتن باشید.
به دیگران محبت و عشق بورزید
زندگی کوتاه است بنابراین از اینکه به دیگران بگویید دوستشان دارید، هراسی نداشته باشید. در ارایه و دریافت عشق سخاوتمند باشید. دوست بدارید و دوست داشته شوید.
همواره به گونه ای زندگی کنید که خودتان به وجود خود افتخار کنید
سعی کنید در هر سمتی که هستید بهترینی باشید که می توانید، بهترین همسر، بهترین والد، دوست، رئیس، کارمند، دانشجو و بدین طریق از دنیا، جهان بهتری بسازید.
و در نهایت به خاطر بسپارید که در مدرسه درسی را می آموزید، سپس آزمون می دهید، در حالی که در زندگی ابتدا در آزمون شرکت می کنید و سپس درس را می آموزید، آزمون های زندگی را جدی بگیرید...
منبع:http://orum.saramad.ir
در چند سال اخیر، روانشناسان و جامعه شناسان به بررسی اطلاعات درباره ی پرسشی پرداخته اند که قبلا برای فلاسفه مهم بود. چه چیزی باعث رضایت ما می شود؟پژوهشگران به این منظور تحقیقات گسترده یی در سراسر جهان انجام داده اند تا ببینند چگونه چیزهایی مانند پول، نگرش، فرهنگ، حافظه، تندرستی، نوع دوستی و عادت روزانه براحساس بهروزی ما تأثیرمی گذارد. حوزه ی جدید روانشناسی مثبت پر از یافته های جدید حاکی از آن است که اعمال ما تاثیر چشمگیری براحساس خوشبختی و رضایت ما از زندگی دارد.
ده راهبرد ارایه شده می تواند افزایش رضایت را به دنبال داشته باشد.
1ـ لحظات روزانه زندگی را درک کنید
هر از چندی مکث کنید تا گل سرخی را ببوی یا کودکان را حین بازی تماشا کنید. کسانی که درنگ می کنند تا وقایعی را که بطور عادی در جریان است. ببینند یا در طول روز به وقایع خوشایند روزانه فکر می کنند. افزایش قابل توجهی را از نظر رضایت و کاهش افسردگی گزارش می کنند.
2ـ از مقایسه بپرهیزید
چشم و هم چشمی در بسیاری از فرهنگ ها به چشم می خورد. اما مقایسه ی خودمان با سایرین می تواند به رضایت و عزت نفس مان لطمه وارد کند. به جای مقایسه کردن با دیگران، توجه خود را به دستاوردهای شخصی معطوف کنید تا به رضایت بیشتری دست یابید.
3ـ بیش از اندازه به پول توجه نکنید
کسانی که پول را در رأس فهرست اولویت های خود قرار می دهند.، بیشتر در معرض افسردگی، اضطراب و عزت نفس پایین هستند . این امر در ملل و فرهنگ های گوناگون یکسان است. هر چقدر بیشتر رضایت را در کالاهای مادی بجوییم، کمتر آن را می یابیم. رضایت ، عمر کوتاهی دارد و گذراست. پول دوستان نیز در آزمون پویایی و خودشکوفایی نمره ی اندکی می گیرند.
4ـ اهداف معنادار داشته باشید
کسانی که برای تحقق چیزی ارزشمند تلاش می کنند، بسیار راضی تر از کسانی هستند که رؤیاها یا آرزویی ندارند. این اهداف می تواند به سادگی یادگرفتن مهارتی جدید یا بار آوردن فرزندان به شیوه یی اخلاقی باشد. انسان همواره برای رشد به نوعی معنا نیاز دارد. به گفته ی دانشمندان، رضایت و خوشبختی در محل تلاقی لذت و معنا قرار دارد. هدف چه در محل کار و چه در خانه آن است که فعالیت هایی انجام دهیم که از نظر شخصی هم لذت بخش و هم مهم باشد.
5ـ در کار ابتکار به خرج دهید
میزان رضایت شما از شغل تا حدی به ابتکاری که به خرج می دهید، بستگی دارد. محققان معتقدند هنگامی که خلاقیت به خرج می دهیم، به دیگران کمک می کنیم. راه های بهبود در امور را پیشنهاد می کنیم و..از کارمان بیشتر احساس رضایت می کنیم.
6ـ دوست پیدا کنید و به خانواده اهمیت دهید
افراد راضی معمولا خانواده، دوست و روابط بهتری دارند، اما تنها کمیت رابطه با افراد کافی نیست. بلکه کیفیت آن نیز اهمیت دارد. انسان به رابطه ی نزدیک نیاز دارد؛ رابطه یی که در برگیرنده ی تفاهم و توجه باشد.
7ـ لبخند بزنید، حتی زمانی که حالش را ندارید.
به نظر ساده می رسد، اما بسیار مؤثراست. افراد راضی امکانات موجود، فرصت ها و موفقیت را می بینند. وقتی آنان به آینده نگاه می کنند، خوشبین هستند و وقتی گذشته را مرور می کنند، معمولا گزینه های مثبت را می بینند. حتی اگر از بچگی این گونه بزرگ نشده اید که نیمه ی پر لیوان را ببینید، مطمئن باشید با تمرین، نگرش مثبت به عادت تبدیل می شود.
8ـ طوری تشکر کنید که گویی واقعا قدردان هستید
کسانی که به سپاسگزاری عادت دارند، معمولا سالم تر و خوشبین تر هستند و بیشتر به سوی تحقق اهداف پیشرفت می کنند، تحقیقات نشان می دهد افرادی که به کسانی که به آنان کمک کرده اند، نامه ی تشکر آمیز می نویسند، از نظر رضایت در سطح بالا و از نظر افسردگی در سطح پایینی قرار دارند. به علاوه اثر یک نامه ی تشکر آمیز تا هفته ها طول می کشد.
10ـ بخشش را فراموش نکنید
نوع دوستی و بخشش را به جزیی از زندگی خود تبدیل کنید و از این کار مقصودی بجویید. محققان می گویند کمک به همسایه، داوطلب شدن برای انجام کارهای عام المنفعه یا اهدای کالا و خدمات باعث ایجاد احساس خوبی در شخص می شود. این اعمال مزایای زیادی از نظر تندرستی به همراه دارد که از ورزش کردن یا ترک کردن سیگار هم بیشتر است. گوش کردن به درد دل دوست، یاد دادن مهارت ها، توجه به موفقیت های دیگران و روحیه ی گذشت نیز به رضایت افراد می افزاید . محققان می گویند کسانی که برای دیگران خرج می کنند، بیشتر از کسانی که برای خودشان خرج می کنند، احساس رضایت می کنند.
منبع: http://orum.saramad.ir
«تربیت نوجوان - نوجوان و رسانه»
(سلسله نشست های خانه خوبان با حضور دکتر مهاجرانی در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) |
|||
دانلود فیلم با کیفیت بالا | |||
بخش اول | بخش دوم | بخش سوم | بخش چهارم |
50,782 کیلوبایت | 50,782 کیلوبایت | 50,782 کیلوبایت | 50,782 کیلوبایت |
بخش پنجم | بخش ششم | ||
50,782 کیلوبایت | 19,041 کیلوبایت | ||
ابتدا تمامی قسمت ها را دانلود کرده و سپس نسبت به باز کردن آن اقدام نمایید. می توانید از اینجا دریافت نمایید. منبع: http://www.aviny.com |
اگر دخترکوچولوی شما رفتارهای پسرانه دارد، یا برعکس، اگر پسرکوچولوی شما عاشق عروسک بازی است چه باید بکنید؟
دختر مو قرمز، میلی به پوشیدن لباس های پر زرق و برق زنانه ندارد. «مریدا» قرار است ملکه آینده کشور شود و باید به آموزش های کسالت آوری که قرار است او را به یک عضو خانواده سلطنتی شبیه تر کند تن دهد. مریدا میانه ای با کفش های پاشنه دار و لباس هایی که راه نفس دختران را می بندد ندارد. او عاشق تیراندازی با کمان و سوارکاری است و حاضر نیست زن بودن را به شیوه مادرش تعریف کند.
قرار نیست در این صفحه از داستان مریدا «شجاع» صحبت کنیم اما اگر سرتان را کمی بچرخانید و به بچه های اطرافتان نگاه کنید، پسربچه هایی را می بینید که عاشق پوشیدن روسری مادرشان هستند و به دخترهایی برمی خورید که آرزوی خلبانی را در سر می پرورانند اما مراقب باشید! همه کودکانی که زیر بار نقش های جنسیتی شان نمی روند، مثل مریدا عاقب به خیر نمی شوند. روانشناسان به شما می گویند در این موارد چه باید بکنید.
1- مراقب رفتار خودتان بوده اید؟
هیچ پدر و مادری نمی تواند نقشش را بی عیب و نقص ایفا کند اما شمایی که این مسئولیت سنگین را پذیرفته اید، باید بیشتر از دوران تنهایی تان مراقب قدم هایی که برمی دارید، باشید!
2- پدرها بیرون گود نمانند
بچه ها تا 6 سالگی بیشتر با مادررشان وقت می گذرانند اما بیشتراز هر کسی از الگوی همچنس شان تاثیر می پذیرند. شاید آنها برای شناختن جنس مقابل کنجکاوی کنند اما اگر رابطه شان با والد همجنس خود صمیمی و گرم باشد، بیشتر از هر کسی از او و رفتارهایش درس می گیرند. پس نقش پررنگ پدرها در رسیدن پسرشان به بلوغ جنسی را نادیده نگیرید.
3- بازی را خیلی جدی نگیرید
تصور نکنید که تفنگ بازی در خانه، از فرزند شما یک جنایتکار می سازد. اسباب بازی های خشن، عواطف و هیجانات پسر کوچک شما را بیشتر تخلیه می کنند. باور کنید بچه ها آنقدر باهوش هستندکه بدانند شلیک کردن گلوله یک بازی خیالی است و قرار نیست به دنیای واقعی آنها وارد شود. پس بیهوده اتاق پسرتان را از خرس های پشمالو پر نکنید.
4- مادرها، تند نروید!
مادری که از طرف همسرش حمایت نمی شود، از اینکه فرددوست داشتنی زندگی پسرش باشد لذت می برد و با افتخار می گوید «پسرم آنقدر به من وابسته است که حتی نمی تواند همسر آینده اش را بیشتر از من دوست داشته باشد!» اگر می خواهید اشتباهات شما در بزرگسالی گریبان فرزندتان را نگیرد، خلأ های عاطفی تان را با وابسته کردن او پر نکنید.
5- چیزی بگویید که بفهمد
اگر احساس می کنید رفتار فرزندتان با جنسیتش تناسبی ندارد، هنگام دیدن نشانه ها موضوع را به زبان خودش با او در میان بگذارید. مراقب باشید بیش از اندازه در این مورد صحبت نکنید و به رفتارهایش واکنش نشان ندهید و با نشان دادن رفتار درست در جریان زندگی، او را به نقش خودش بازگردانید. بچه ها بیشتر با دیدن یاد می گیرند، نه شنیدن.
سال ها در رویاهایتان جنسیت فرزند آینده خود را تعیین کرده بودید اما همه چیز طبق آرزوهای شما پیش نرفت و گرچه نام پسرتان را از همان ماه اول بارداری تعیین کرده بودید اما خداوند به شما دختری زیبا هدیه کرد. شاید تصور می کردید با وجود این اتفاق هنوز هم می توانید دخترتان را مثل یک مرد تربیت کنید و به آرزویتان برسید اما از یاد نبرید که:
دختر شما مرد خانه نیست!
آچار و پیچ گوشتی را دست دخترتان ندهید و از اینکه یخچال خانه را تعمیر می کند احساس غرور نکنید.درست است که انتظار داشته اید اولین فرزند شما پسر باشد اما حق ندارید واقعیت را نادیده بگیرید و نقش فرزندتان را نه آنطور که هست، بلکه آنطور که آرزو دارید تعیین کنید. بهتر است برای تولد دختران به جای یک جعبه ابزار، چند پیراهن گلدار بخرید و از جمله «دخترم مرد خانه است!» دست بردارید.
پدری که از توانایی و ظرافت داشتن همسرش خسته شده، احتمالا برای تربیت دختری توانمند و به قول خودش «مرد» تلاش می کند تا این کاستی را فراموش کند و مادری که همسری ضعیف داشته، سعی می کند بی عرضگی های شریک زندگی اش را با توانمندی های فرزندش جبران کند اما یادتان نرود که فرزند شما درآن واحد نمی تواند دو نقش را برعهده بگیرد و برایتان هم پسر باشد و هم دختر.
در دنیایی که آدم هایش از جنگ و خشونت بیزار شده اند، بسیاری از والدین حاضر به خرید اسباب بازی هایی که فرزندشان را به دنیای خیالی جنگ گوارد می کند نمی شوند. آنها ترجیح می دهند به جای تانک ومسلسل برای پسرشان یک خرس پشمالو بخرند و صلح و دنیای آرام را از کودکی در ذهنش حک کنند. اگر پسرتان به جای بازی با تفنگ شب ها خرسش را بغل می کند:
در اتاقش سنگر بسازید
نه تنها بچه ها، که بزرگترها هم در بسیاری از شب ها و در زمان خواب دچار اضطراب می شوند و هیچ چیز بیشتر از تماس فیزیکی نمی تواند به آرام شدن این اضطراب کمک کند. اگر پسر کوچکتان شب ها اسباب بازی ای که با جنسیتش تناسب ندارد را در آغوش می گیرد، هیچ راهی به اندازه تلاش های پدرش در کنار آمدن او با جنسیتش تاثیرگذار نخواهد بود.
پدر می تواند قبل از خواب برایش داستان بخواندو حتی با کمک اسباب بازی های پسرانه داستان را برایش به تصویر بکشد تا پسربچه پس از چند دقیقه هیجان و خنده، با آرامش به خواب برود. برخورد غیرمستقیم پدر بیشتر از توصیه هایش می تواند بر انتخاب پسرش تاثیر بگذارد. پس اگر او میلی به بازی با وسیله هایی که در میان هم جنسانش پرطرفدار هستندندارد، بهتر است مرد خانه در طول روز و بدون جلب توجه مستقیم او، سراغ کار کردن با این ابزارها و اسباب بازی ها برود و به مرور به او نشان دهد که این بازی ها و ابزارها در میان همه مردها پرطرفدارند.
رفتن سراغ آرایش و تلاش برای شبیه تر شدن به بانوی اول زندگی اش رفتاری است که از برخی پسربچه ها سرمی زند اما اگر شما چنین رفتارهایی را در فرزندتان دیدید قاطعانه به او بگویید:
پسرها آرایش نمی کنند!
وقتی می بینید پسر کوچولوی تان با بی نظمی لوازم آرایشی را به صورتش مالیده چه برخوردی می کنید؟ می خندید و از این شیرین کاری اش عکس می گیرید؟ با لبخند می گویید چه دختر زیبایی و برایش لاک می زنید یا با تندی دستش را می کشیدو پای روشویی می روید تا آنها را از صورتش پاک کنید؟
اگر شما هنگام روبرو شدن با این رفتار چنین واکنش هایی را بروز می دهید، باید بگوییم که مسیر را برای تکرار یا تشدید این میل کودکانه باز می کنید. لبخند، سرزنش یا همکاری با کودک در این مورد حاصلی جز تقویت رفتارش ندارد. اگر می خواهید فرزندتان با هر روز بیشتر شدن سنش هویتی مردانه پیدا کند، بعد از دیدن این رفتارها بدون لبخند یا اخم، تنها بگویید «آرایش کردی؟ اما پسرها آرایش نمی کنند!» و بعد با دستمال مرطوب و به آرامی صورتش را پاک کنید و با مداد سیاه یا ذغال برایش سبیل بکشید و بگویید «حالا مرد شدی!»
برخی تصور می کنند اگر دختر کوچک شان راه و رسم مشت زدن را یاد بگیرد و جسمش را آماده مبارزه کند، دیگر قربانی خشونت خانگی و خیابانی نمی شود و به همین بهانه، اسمش را به جای کلاس اسکیت در باشگاه ورزش های رزمی می نویسند اما فراموش نکنید:
مشت زدن دنیا را امن نمی کند
وارد شدن به یک رشته ورزشی بدون تاثیر عوامل دیگر شخصیت بچه ها را شکل نمی دهد و رفتار آنها در دنیای بیرون، حاصل چند ساعت حضورشان در باشگاه های ورزشی نیست. شاید مادری که همیشه به خاطر ضعف جسمی وشخصیتی اش لطمه دیده، تصور کند که راه نجات دخترش آموختن فنون تکواندو است اما والدین نباید از یاد ببرند که فرزندشان وظیفه محقق کردن همه رویاهای آنها را به عهده ندارد و قراتر نیست ضعف های آنها را جبران کند. البته درست است که برخی ورزش ها ماهیتی پسرانه تر یا دخترانه تر دارند اما واقعیت این است که اگر کودک با مانعی بر سر راه هویت یابی جنسی اش مواجه نباشد، انتخاب یک رشته ورزشی نمی تواند او را به دنیای جنس مقابل وارد کند. اما مراقب باشید که انتخاب ورزش های رزمی توسط دختران نشانه فرار او از جنسیتش نباشد یا به خاطر فشارهای محطی به آن رشته پناه نبرد.
همه نشانه ها را وارسی کنید
قرار نیست دخترتان را به خالد ظاهر مردانه ای که برای خودش ساخته سرزنش کنید اما همانطور که پیش از این گفتیم، بهترین برخورد با این رفتارهای بچه ها، ندیدن رفتارشان است. در تربیت بچه ها، تقویت تنها با رفتارهای حمایتی صورت نمی گیرد، بلکه هر جلب توجهی چه سرشار از خشم باشد و چه با لبخند همراه شود، به ادامه دادن یا تشدید شدنش منجر می شود.اگر دختر شما در کنار بازی با عروسک ها یا انتخاب لباس عروس، گاهی هم لباس رزم به تن می کند جایی برای نگرانی نیست.
شاید او می خواهد از رفتار یکی از شخصیت های کارتونی تقلید کند و خود را به مریلای داستان «شجاع» شبیه کند اما اگرفرزند شما هیچ علاقه ای به پوشیدن کفش صورتی پاشنه دار ندارد، عروسک های ظریف را به اتاقش راه نمی دهد و در کمد لباسش یک دامن هم پیدا نمی شود، بیشتر مراقب باشید! شاید او به خاطر رفتارهای شما یا خود خواسته از جنسیتش فرار می کند و اگر این رفتارها را تقویت کنید، فرزندتان در دوره نوجوانی و سال های اوج هویت یابی آسیب جدی می بیند.
منبع:مجله تندرستی
1-شناخت شخصیت نوجوان:
ما والدین با شناخت ویژگیهای دوره نوجوانی بسیاری از رفتارهای ناخوشایند آنان را غیرطبیعی نپنداریم که موجب بروز عکسالعمل در ما شود و به تیرگی روابط با نوجوان نیانجامد.
2-استفاده از روش تغافل (نادیده گرفتن):
از موثرترین روشهای تربیتی در این دوره «روش تغافل» است. یعنی مسائل و مشکلات نوجوان را بزرگ نشان ندهیم که در او ایجاد وحشت نماید و یا او را به لحاظ رفتارهایش دائم باز خواست ننمائیم بلکه نوجوان بایستی همواره در حالت خوف و رجاء باشد.
3- ایفای نقش راهنمایی، بجای دستوری:
در برخورد با مسائل نوجوان بهتر است از خودش کمک بگیریم یعنی این واقعیت را بداند که نخستین مسئول حلّ مشکل او، خودش است و برای حل آن باید اقدام نماید و ما والدین فقط وظیفه ی راهنمایی او را داریم که از عواقب تصمیم خودش مطلع شود.
4- آموزش:
مهمترین دلیل ترس و اضطراب از هر موضوعی جهل و ناآگاهی نسبت به آن موضوع میباشد که ضروری است برای کاهش ترس و اضطرابهای نوجوانی آموزشهای لازم در مورد بلوغ، دوستیابی، حل مساله، گذراندن اوقات فراغت، برنامهریزی درسی و مواردی از این قبیل به نوجوان آموزش داده شود.
5- برقراری رابطه دوستانه و عاقلانه:
ما والدین با مراقبت دوستانه و عاقلانه خود احساس ایمنی و اطمینان را در وجود نوجوان ایجاد میکنیم.
6-اعتماد سازی:
باید بیاموزیم که چگونه حس اعتماد نوجوان را نسبت به خودمان جلب و جذب کنیم، چنانچه اعتماد میان نوجوان و والدین کمرنگ شود او برای حل مسائل خود به دیگران مراجعه میکند.
7-ارتباط کلامی مقدمه ارتباط عاطفی:
ما والدین با تنظیم ساعات کار خود و بسترسازی مناسب در منزل بایستی فرصت کافی برای «ارتباطهای کلامی» با اعضای خانواده به ویژه نوجوان را فراهم آوریم چرا که ارتباط کلامی خود مقدمه «ارتباط عاطفی» است که نوجوان سخت به آن نیازمند است.
8-تاکید بر محبت و پرهیز از خشونت:
ارتباط با نوجوان اگر بر اساس عشق و علاقه و صمیمیت استوار باشد اعتماد به نفس را در او تامین و تضمین مینماید و اگر بافشار و خشونت همراه باشد ممکن است موجب اختلال عصبی و دشواریهای روانی در او شود.
9-الگوهای رفتاری والدین:
نوجوان علاقمند است که والدین دارای شخصیتی مستحکم و با ثبات و پایدار باشند چون به اتکاء شخصیت و همانند سازی آنان نیازمند است و توجه والدین به الگوهای رفتاری خود مورد تاکید است.
10-پرهیز از مناقشات خانوادگی:
خانه بایستی محل آرامش و امن و مستحکمی برای اعضاء خانواده به ویژه نوجوان باشد و مناقشات و جرو بحثها و دعواهای علنی والدین به آن لطمه نزند و بهانه گریز نوجوان از خانواده را فراهم نیاورد.
11- گوش دادن:
با نوجوان صحبت کنیم و به سخنان او با علاقه گوش فرا دهیم و بدانیم که خوب گوش کردن به حرفهای نوجوان رمز ارتباط موثر با اوست.
12- تکیه بر نقاط قوت:
با مشاهده ی برخی ضعفها، نوجوان را تحقیر و سرزنش و یا با دیگران مقایسهاش نکنیم بلکه بیشتر سعی نمائیم برای از بین بردن ضعفهایش قوتش را تجلی بخشیم.
13-انتظار به اندازه:
با کسب شناخت همه جانبه از نوجوان به اندازه ی توان و ظرفیت وجودیش از وی انتظار داشته باشیم.
14-اجازه خطا کردن به نوجوان بدهیم:
نوجوان بایستی بیاموزد که از مشکلات گریزان نباشد بلکه برای حل مشکلاتش به دنبال کشف راه حل باشد و این زمانی است که اجازه خطا کردن را به او بدهیم تا از خطا کردن احساس گناه نکند و بتواند فرصت یافتن راه حل را بیابد.
15-مشورت با نوجوان:
نوجوان در اندیشه ی مستقل شدن است بنابراین نبایستی عقاید خود را بر او تحمیل کنیم بلکه بایستی او را تحمل کرد و با مشورت گرفتن از او در امور خانه در کسب استقلال یاریش کنیم.
16- فعال بودن نقش پدر در تربیت نوجوان:
همانگونه که «مادر» نخستین گذرگاه کودک و نوجوان به زندگی اجتماعی است آنچه که بسیار مورد نیاز یک نوجوان است وجود «پدری» است که خانواه بتواند بر او تکیه کند. «پدری» که گرم، مهربان و پرشور باشد.
17- پذیرش بدون قید و شرط نوجوان:
نوجوان را همانطور که نشان میدهد بپذیریم نه آنطور که در رویا و تخیل خود تصور میکنیم و بدانیم اگر نوجوان در خانواده مورد احترام قرار گیرد، یاد میگیرد خودش را آنطور که هست بپذیرد.
18 - شناخت دوستان :
دوستان نوجوان خود را بشناسیم. کودکان وقتی بزرگ می شوند و به مدرسه می روند به خصوص زمانی که به سن نوجوانی می رسند، بیشتر از دوستان خود تقلید می کنند. نوجوان بسیار آسیب پذیر است و اگر دوستان او رفتارهای خوبی نداشته باشند به راحتی می توانند او را به بدآموزی و خلافکاری بکشانند.
19 - ایجاد محیط امن در خانواده :
خانواده نقش مهمی در تربیت کودکان دارد و برای نوجوان تکیه گاهی است که می تواند به کمک آن مشکلات خود را حل کند. اختلافات پدر و مادر و برخوردهای نامناسب آنها با یکدیگر و با فرزندان، محیط خانه را ناآرام و ناسالم می سازد. نوجوانی که در چنین محیطی به سر می برد به ناچار تکیه گاه خود را در خارج از محیط خانواده جست و جو می کند و چون بسیار آسیب پذیر است ممکن است که با خطرها و انحرافات زیادی روبه رو شود.
20 - ایجاد تعادل بین آزادی نوجوان و مراقبت از او :
نوجوان بزرگ شده است و به آزادی نیاز دارد. اما چون آسیب پذیر است و در بسیاری از موارد به جای عقل و منطق از احساسات خود پیروی می کند، به مراقبت مناسب هم احتیاج دارد، اگر بتوانیم در دادن آزادی به نوجوان و مراقبت از او زیاده روی نکنیم و اندازه نگه داریم و به هر دو نیاز او جواب مثبت داده ایم و از خطرهایی که آزادی زیاد و مراقبت شدید ایجاد می کنند، پیشگیری کرده ایم،با توجه به نکات بالا می توانیم به فرزندان خود در گذار از دوره سخت و دشوار نوجوانی یاری رسانیم و پایه ای محکم برای زندگی آینده آنان پی ریزی کنیم.
بخاطر داشته باشیم که زندگی سالم در گرو نوجوانی سالم است .
منببع: http://atcce.com
چگونه به سوالات جنسی کودک پاسخ دهیم؟
تربیت جنسی فرزندتان را جدی بگیرید
تربیت جنسی در نوجوانی
درس هایی که در هیچ مدرسه ای یاد نمی گیریم
10 روش برای افزایش رضایت از زندگی
«تربیت نوجوان - نوجوان و رسانه»
دختری که رفتارهای پسرانه دارد و پسری که رفتارهای دخترانه دارد !
20 نکته طلایی در رابطه با نوجوان
روش هایی برای غلبه بر عادت خودارضایی